دل تو را دادم چو دیدم روی تورا کز همه خوبان پسندیدم تورا دل فریبان جهان را یک به یک دیدم و از جمله بگزیدم تورا گر جفا راندی نکردم شکوه ای ور خطا کردی نپرسیدم تورا خون من خوردی و بخشودم گنه جان طلب کردی و بخشیدم تورا رفتی و آخر شکستی عهد خویش کاش از اول نمیدیدم تورا تو پنداري جهاني غير از اين نيست / زمين و آسماني غير از اين نيست / چو آن كرمي كه در گندم نهان است / زمين وآسمان او همان است... در میان گونه گونه مرگها تلخ تر مرگی ست مرگ برگها زانکه در هنگامه ی اوج و هبوط تلخی مرگ است با شرم سقوط وز دگرسو خوشترین مرگ جهان زانچه بینی اشکارا و نهان رو به بالا و ز پستیها رها خوشترین مرگی ست مرگ شعله ها طفلی به نام شادی،